بنیان گذاری "جامعه کارآفرین" راه حل اقتصاد مقاومتی و برون رفت از تنگناهای اقتصادی

بنفشه ناجی 6601920121

همانطور که می دانیم کارآفرینی به معنای شکستن مرزهای محدود کننده فکر بشری است به طوری که می تواند از هیچ، همه چیز بسازد. کارآفرینی در هر بخشی که وارد شود اعم از صنعت، محیط زیست، کشاورزی و ... می تواند تحول های بنیادینی ایجاد نماید و کسب و کارهایی را ایجاد کند که باعث درآمدزایی های عظیم و اشتغال بالا شود و همانطور که ژوزف شومپيتر می گوید كارآفرين نيروي محركه اصلي در توسعه اقتصادي است به عنوان یک شاهد کوچک، آقای مرتضی سلطانی از زمانی که به صنعت ماکارانی کشور وارد شد، ابتدا ساختار معیوب این صنعت را سازمان داد، با وجود تقاضای زیاد برای گندم دوروم ایران از ایتالیا برای تولید ماکارانی و نیاز داخل، این گندم اصلا در ایران تولید نمی شد یا اگر هم می شد در صنعت ماکارانی استفاده نمی شد، ایشان در اولین قدم مزرعه عظیمی برای کشت گندم دوروم تهیه دید و به فرهنگ سازی در میان کارخانه های تولید ماکارانی برای استفاده از این گندم نمود و در نهایت دست به صادرات آن زد و خود کارخانه زرماکارون را راه اندازی نمود و سهم سرانه مصرف ماکارانی داخل را افزایش داد و آن صنعت را به کلی متحول کرد، این یک نمونه کوچک از ورود یک کارآفرین در یک عرصه جامعه است.

همانطور که ما در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران می آموزیم، کارآفرینی ذاتی نیست و به صورت اکتسابی هم قابل دستیابی است پس ما باید توجه وسرمایه گذاری عظیمی برای ایجاد یک "جامعه کارآفرین"انجام دهیم و فرهنگ و روحیه کارآفرینی را در که همان خلاقیت، نوآوری، ریسك پذیری، تحمل شرایط ابهام، تحمل شكست، پشتكار، كنترل درونی، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، دوراندیشی و استقلالطلبی و... میباشد، در جامعه نهادینه کنیم. آموزش عملی در همه سنین اثر گذار است و شاید در سنین میانسالی و پیری تاثیر بسیار کمی را برایش متصور باشیم ولی می تواند یک اثر پروانه ای ایجاد کند و طوفان عظیمی در نسل کودک و نوجوان ما ایجاد نماید، این افراد علاوه بر اینکه خود از این تعالیم استفاده می کنند، نسل بعدی را به خوبی آموزش می دهند. آموزش عملی کودکان و نوجوان  با خلاقیت و نوآوری در مدارس و آموزش مهارت هایی چون مواجهه با مشکلات و تنش زدایی از خود، باعث می شود که تحمل ابهام و ریسک پذیری کم کم در آنها شکل بگیرد و تحمل شکست را در آنها بالا ببرد و در حین رشد، این فرهنگ و مفاهیم را در آنها نهادینه کند و زمینه های شکل گیری یک "جامعه کارآفرین" را ایجاد نماید. جامعه ای پویا که مدیر آن کارآفرین، کارگر آن کارآفرین و ... است. در این صورت در همه بخشهای جامعه شاهد ایده های خلاق، اثربخش و نوآور خواهیم بود و روز به روز شاهد شکوفایی و تحول بخشی از جامعه خواهیم بود که در نهایت ما را از نظام اقتصادی معیوب، به سوی یک نظام اقتصادی سالم سوق می دهد و به این ترتیب به سوی اقتصاد مقاومتی نزدیک و نزدیکتر خواهیم شد. به سوی فرداهای روشن